




تابلو چهرهای محو بر دیوار اتفاق آوای زلزلهی هستی و قیامت درون از گالری چارگوش مدل 8622
تفسیری جامع بر تابلوی چهرهای محو در خرابه اتفاق آوای زلزلهی هستی و قیامت درون، بازتاب انفعال و قیامت درون در آینهی کلام محتشم
مقدمه: از خاک مطمئن تا عرش لرزان در بوم هنر معاصر
در دنیای پرهیاهو و غالباً آشوبزدهی امروز، هنر به مثابهی آینهای تمامنما، نه تنها زیباییها، بلکه اضطرابها و تلاطمهای وجود انسان را بازتاب میدهد. تابلوی "چهرهای محو در خرابه اتفاق"، اثری عمیق و تأملبرانگیز در ژانر نقاشی آبسترکت مدرن ایرانی، نمونهای برجسته از این کارکرد هنر است. این تابلو با الهام از ابیات شورانگیز و تأثیرگذار محتشم کاشانی، آن شاعر مرثیهسرای بزرگ، به خلق فضایی پرداخته که در آن، چهرهای محو و زخمخورده، در بستر خاک و ویرانی، به کلماتی خیره شده که خود روایتگر واقعهای بس عظیم و دگرگونکننده هستند. شعر محتشم که جان و جوهرهی این تابلو را تشکیل میدهد، چنین است:
"گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن، گفتی فتاد از حَرَکت چرخ بی قرار، عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر، افتاد در گمان که قیامت شد آشکار."
این تابلو با چهرهی بانویی که با ترک و شکستگیهای هنری در زمینهای آبسترکت و خاکی رنگ در بالای تابلو قرار گرفته و به سمت پایین، جایی که شعر محتشم کاشانی خوشنویسی شده است، مینگرد، فضایی معنوی و عرفانی از شعر محتشم را به تصویر کشیده است. شعر محتشم به صورت روان و محو در پایین زمینه نوشته شده است. این شرح جامع، کوششی است برای غواصی در لایههای هنری، ادبی، مفهومی و فلسفی این اثر، تا از رازهای نهفته در نگاه بانو، زخمهای زمین، و انعکاس قیامت درونی در بستر کلام جاودان محتشم پرده برداشته شود.
بخش اول: در بیکران کلام محتشم - آوای زلزلهی هستی و قیامت درون
برای ورود به جهان این تابلوی هنری، ضروری است ابتدا به کالبدشکافی ابیات انتخاب شده از حضرت محتشم کاشانی بپردازیم؛ ابیاتی که در اوج فصاحت و بلاغت، عمق فاجعه و تحول عظیم را بیان میکنند:
۱. گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن،
-
خاک مطمئن: نمادی از ثبات، آرامش، و بنیادی استوار در زندگی انسان یا حتی خود دنیا. این خاک، محلی برای آرامش و تکیهگاه بوده است.
-
زلزله شد: "زلزله" در اینجا نمادی از یک واقعهی بزرگ، تکاندهنده، ویرانگر، و دگرگونکننده است. این زلزله میتواند فیزیکی باشد، یا استعارهای از یک مصیبت عمیق، یک تحول روحی، یا فروپاشی باورها و بنیادهای فکری. "تمام" شدن خاک مطمئن در اثر زلزله، به معنای از بین رفتن کامل ثبات و آرامش است.
۲. گفتی فتاد از حَرَکت چرخ بی قرار،
-
چرخ بی قرار: "چرخ" در ادبیات فارسی نمادی از آسمان، تقدیر، یا گردش ایام و سرنوشت است که همواره در حرکت و بیقراری است.
-
فتاد از حَرَکت: به معنای بازایستادن یا فرو افتادن از حرکت است. این اتفاق، نشانهای از یک رویداد خارقالعاده و غیرطبیعی است؛ گویی نظام عالم به هم خورده است. این مصراع، بر شدت و بیسابقه بودن واقعه تأکید دارد.
۳. عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر،
-
عرش: در ادبیات عرفانی و دینی، "عرش" نماد بالاترین جایگاه در عالم هستی، مرکز فرمانروایی الهی، و نماد عظمت و قدرت مطلق است. عرش، معمولاً لرزشی ندارد و لرزیدن آن، نشانهای از یک واقعهی کیهانی و بسیار بزرگ است.
-
چرخ پیر: "چرخ پیر" میتواند استعاره از زمان، سرنوشت یا نظام کهن و مستحکم هستی باشد که در حال فرسایش و فروریزی است.
۴. افتاد در گمان که قیامت شد آشکار.
-
افتاد در گمان: یعنی چنان شد که گمان برده شد، یا تصور شد که…
-
قیامت شد آشکار: "قیامت" در اینجا، نه فقط به معنای روز رستاخیز و پایان جهان، بلکه به معنای یک تحول عظیم و غیرقابل بازگشت، یک دگرگونی بنیادی، یا بروز یک حقیقت بزرگ و هولناک است. این عبارت، اوج فاجعه و دگرگونی را بیان میکند؛ گویی آن واقعه، همسنگ قیامت، تمام بنیادها را زیر و رو کرده است.
پیام کلی شعر: این ابیات، بیانگر عمق فاجعهای است که تمام بنیادها را لرزانده و به هم ریخته است. محتشم با این کلمات، نه تنها از یک حادثهی فیزیکی، بلکه از یک انقلاب درونی و روحی سخن میگوید که "خاک مطمئن" وجود انسان را متزلزل ساخته و "چرخ بیقرار" دل را از حرکت بازداشته است. لرزهی عرش، نشانهی آن است که این واقعه، نه تنها در جهان مادی، بلکه در عوالم بالاتر نیز اثر گذاشته و به مثابهی یک قیامت درونی، حقیقت را آشکار ساخته است. این شعر، دعوت به تأمل در ناپایداری ظواهر و عمق تحولات وجودی است.
بخش دوم: کالبد هنری تابلو – چهرهای در میان ویرانی و کلام
تابلوی "چهرهای محو در خرابه اتفاق"، با الهام از این ابیات روحنواز محتشم کاشانی، به تجسمی بصری از مفاهیم عمیق مصیبت، تحول، و حقیقت پرداخته است:
۱. چهرهی بانویی محو با ترک و شکستگیهای هنری:
-
چهرهی بانو: تصویر زنی در بالای تابلو، نمادی از انسان (فارغ از جنسیت خاص) یا روح انسان است که در مواجهه با "خرابه اتفاق" قرار گرفته است. چهرهی او، بیانگر تأثر، اندوه، و شاید هم تسلیم در برابر حقیقت آشکار شده است.
-
محو بودن: "محو" بودن چهره، میتواند نمادی از:
-
از خود بیگانگی: انسان در مواجهه با مصائب بزرگ، گاه احساس از خود بیگانگی میکند و هویتش محو میشود.
-
گذرا بودن: زیبایی و حضور انسان در برابر عظمت حوادث، گذرا و محو شونده است.
-
رمزآلودی: محو بودن، به چهره حالتی رمزآلود و عرفانی میبخشد؛ گویی او نه یک فرد خاص، بلکه نمادی از تمامی انسانهای دردمند است.
-
-
ترک و شکستگیهای هنری: این ترکها و شکستگیها نه تنها نشانهای از تخریب فیزیکی، بلکه استعارهای از زخمهای روحی، شکافهای درونی، و آسیبهایی است که "زلزله اتفاق" بر پیکر روح و روان انسان وارد کرده است. این شکستگیها به صورت هنری و با بافتپردازی برجسته شدهاند که عمق مفهوم را بیشتر میکند.
-
نگاه به پایین: نگاه بانو به سمت پایین، به سوی کلمات شعر محتشم، حاکی از تأمل عمیق، دروننگری، و شاید هم جستجوی پاسخ در کلام است. گویی او در حال خواندن و درک عمق فاجعه و حقیقت آشکار شده در شعر است.
۲. زمینهی آبسترکت خاکی رنگ (خرابه اتفاق):
-
رنگ خاکی: رنگ خاکی در زمینه، به طور مستقیم "خاک مطمئن" در شعر را تداعی میکند که حال "زلزله" خورده است. این رنگ، حسی از ویرانی، خشکی، و بازگشت به اصل (خاک) را منتقل میکند.
-
آبسترکت (انتزاعی): ماهیت انتزاعی زمینه، به تابلو عمق و فضایی رمزآلود و عرفانی میبخشد. این زمینه، میتواند نمادی از آشفتگی درونی، فروپاشی نظم، یا فضای بیشکل و بیمرزِ پس از یک واقعهی بزرگ باشد.
۳. خوشنویسی روان و محو شدهی شعر محتشم کاشانی در پایین:
-
موقعیتدهی: شعر محتشم در نیمهی پایینی تابلو، زیر نگاه بانو، قرار گرفته است. این موقعیتدهی، بر اهمیت و سنگینی کلام تأکید دارد.
-
روان و محو شده: "روان" بودن خط، حسی از سیالیت و تداوم را به کلمات میبخشد. "محو" شدن آن در زمینه، میتواند نمادی از:
-
پایداری حقیقت: حتی اگر کلمات محو شوند، حقیقت آنها (معنای شعر) پابرجاست و در ذهن و روح بیننده باقی میماند.
-
تأثیر عمیق: گویی کلمات در عمق زمین و در وجود انسان نفوذ کرده و با آن در هم آمیختهاند.
-
رمزآلودی: بخشی از حقیقت همیشه محو و نادیدنی است و نیاز به تأمل دارد.
-
-
ارتباط با زمینه: خوشنویسی با زمینه در هم آمیخته و جزئی از "خرابه اتفاق" شده است، گویی که این کلمات خود، بازماندهی آن واقعهی بزرگ هستند.
۴. بافتپردازی و رنگهای خاص:
-
در کنار رنگهای خاکی و سیاه و سفید چهره، رگههایی از طلایی و آبی و قهوهای نیز در زمینه و خوشنویسی دیده میشود. رنگ طلایی میتواند نمادی از جلال، ارزش و حقیقت پنهان باشد که حتی در دل ویرانی نیز میدرخشد. رنگ آبی، نمادی از آرامش یا عمق معنوی است که در پس آشفتگی نهفته است.
بخش سوم: تحلیل هنری-مفهومی – قیامت درون و آرامش پس از طوفان
این تابلو با تلفیق بینظیر فرم و محتوا، بیانگر مفاهیم پیچیدهای است:
۱. انعکاس قیامت درونی:
-
شعر محتشم کاشانی به واقعهای بزرگ اشاره دارد که به "قیامت" تشبیه شده است. این تابلو، این "قیامت" را نه تنها به عنوان یک رویداد بیرونی، بلکه به عنوان یک دگرگونی درونی، یک زلزلهی روحی و فکری، به تصویر میکشد. چهرهی زن، بیانگر این تأثیر درونی است.
-
ترک و شکستگیهای چهره نمادی از این فروپاشیهای درونی هستند که پس از "خرابه اتفاق" رخ میدهند.
۲. انسان در مواجهه با واقعیت تلخ:
-
نگاه بانو به سمت شعر، نشاندهندهی مواجههی انسان با حقایق تلخ و تکاندهندهی زندگی است. او در حال درک و پذیرش این واقعیت است که "خاک مطمئن" (باورها، آسایشها، جهانبینیها) میتواند به یکباره متزلزل شود.
۳. زیباییشناسی ویرانی و شکستگی:
-
این تابلو، در عین به تصویر کشیدن ویرانی و شکستگی، نوعی زیباییشناسی خاص را در آن پیدا میکند. ترکها و شکستگیها نه فقط نشانهی تخریب، بلکه بخشی از بافت و زیبایی هنری اثر هستند. این رویکرد، در تفکر شرقی (به ویژه در مفهوم "وابی-سابی" ژاپنی) نیز وجود دارد که زیبایی را در نقص، گذرا بودن، و کهنگی مییابد.
۴. کلام به مثابهی تکیهگاه یا راهنما:
-
قرار گرفتن شعر محتشم در پایین و نگاه بانو به آن، میتواند نشاندهندهی این باشد که حتی در میان ویرانی، کلام (شعر، فلسفه، دین) میتواند تکیهگاهی برای روح خسته و راهنمایی برای درک حقیقت باشد. گویی در این خرابه، تنها کلمات باقی ماندهاند تا روایتگر باشند.
۵. آرامشبخشی در دل بحران:
-
با وجود مضامین سنگین شعر و تصویر ویرانی، تابلو حسی از آرامش را منتقل میکند. این آرامش میتواند ناشی از:
-
پذیرش: نگاه بانو، نگاه پذیرش است، نه مقاومت. پذیرش واقعیت، خود آغاز آرامش است.
-
رنگبندی خاکی و محو: رنگهای ملایم و محو، تندی و خشونت را کم کرده و حسی از آرامش بصری ایجاد میکنند.
-
بعد معنوی: شعر محتشم، با وجود مرثیهسرایی، دارای عمق معنوی است. این بعد معنوی، میتواند برای بیننده آرامشبخش باشد.
-
۶. "خرابه اتفاق" به مثابه نماد:
-
عنوان تابلو، "خرابه اتفاق"، بسیار گویاست. این "اتفاق" میتواند هر رویداد بزرگ و دگرگونکنندهای در زندگی فردی یا جمعی باشد که به فروپاشی منجر میشود. تابلو به بیننده یادآوری میکند که این "خرابهها" جزئی از تجربهی انسانی هستند.
بخش چهارم: لایههای فلسفی و عرفانی – از جبر و اختیار تا رستاخیز درون
این تابلو، مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را به زبانی بصری بیان میکند:
۱. ناپایداری جهان مادی:
-
شعر محتشم و تصویر "زلزله" و "چرخ بی قرار"، بیانگر ناپایداری و بیثباتی جهان مادی و ظواهر آن است. هر "خاک مطمئنی" میتواند متزلزل شود و هر "چرخی" از حرکت بایستد. این، دعوتی به دل نبستن به دنیاست.
۲. قیامت صغری (درونی):
-
مفهوم "قیامت" در شعر، میتواند اشاره به "قیامت صغری" یا همان مرگ و تحول درونی باشد. هر فرد در زندگی خود، بارها با فروپاشیها و "قیامتهای" درونی مواجه میشود که او را دگرگون میکنند و حقایقی را برایش آشکار میسازند.
۳. نگاه به کلام (قرآن، حکمت، شعر):
-
نگاه بانو به شعر محتشم، میتواند نمادی از پناه بردن به کلام الهی، حکمت، یا اشعار عرفانی در زمان بحران باشد. در فرهنگ ایرانی-اسلامی، شعر و کلام همواره راهگشای دلها و آرامبخش جانها بودهاند.
۴. حکمت در رنج:
-
این تابلو بیانگر این مفهوم عرفانی است که رنج و مصیبت ("زلزله")، میتوانند منجر به حکمت و معرفت ("آشکار شدن قیامت") شوند. زخمها و شکستگیهای چهره، در نهایت به درکی عمیقتر از هستی منجر شدهاند.
۵. تسلیم در برابر مشیت الهی:
-
آرامش نسبی در چهرهی بانو میتواند نمادی از تسلیم (رضا) در برابر مشیت الهی باشد. در عرفان، تسلیم در برابر قضا و قدر، به آرامش درونی میانجامد، حتی اگر بیرونی پر از آشوب باشد.
۶. از "خرابه" تا "آرامش":
-
تابلو نشان میدهد که حتی از دل "خرابه" و ویرانی نیز، میتوان به آرامش رسید. این آرامش، از درک حقیقت و تسلیم در برابر آن ناشی میشود. این امر، به ویژه برای دکوراسیون منزل، حائز اهمیت است؛ زیرا تابلو فضایی برای تأمل در بحرانها و یافتن آرامش درونی ایجاد میکند.
بخش پنجم: دعوت به تأمل - آیینهای برای بازخوانی بحرانها
تابلوی "چهرهای محو در خرابه اتفاق"، همچون یک اثر عمیق هنری، بیننده را به یک سفر درونی و تأمل فلسفی دعوت میکند:
۱. مواجهه با ناپایداریها: این تابلو، بیننده را به تأمل در ناپایداریهای زندگی و پذیرش این حقیقت که هیچ چیز در دنیا ثابت و مطمئن نیست، دعوت میکند. ۲. دروننگری در زمان بحران: نگاه بانو به پایین و به سوی کلمات، دعوتی است به دروننگری در زمان مواجهه با مشکلات. این که چگونه در هیاهوی اتفاقات، به کلام و حکمت پناه ببریم. ۳. بازخوانی "قیامتهای" شخصی: هر بینندهای میتواند "زلزله" و "قیامت" در شعر را با تجربیات شخصی خود از فروپاشیها و دگرگونیها همذاتپنداری کند و معنای جدیدی برای آنها بیابد. ۴. یافتن آرامش در پذیرش: تابلو، پیام آرامش را در دل واقعیتهای سخت پنهان کرده است. این آرامش، نه با انکار، بلکه با پذیرش و درک عمیقتر حاصل میشود. ۵. هنر به مثابهی تسکیندهنده: این اثر، نشان میدهد که چگونه هنر، حتی با به تصویر کشیدن مفاهیم دشوار، میتواند به عنوان یک تسکیندهنده و مأمن روحی عمل کند. ۶. گفتوگوی نسلها: این تابلو، با تلفیق شعر کلاسیک محتشم کاشانی با هنر مدرن، گفتوگویی میان نسلها و زمانها برقرار میکند و نشان میدهد که حقایق بنیادی انسانی، فارغ از زمان، همیشه جاری هستند.
نتیجهگیری: نگاهی به عمق اتفاق و آرامشی از دل کلام
تابلوی "چهرهای محو در خرابه اتفاق"، اثری عمیق و پرمفهوم است که با تلفیق هوشمندانهی نقاشی آبسترکت، خوشنویسی شعر محتشم کاشانی، و تصویر چهرهای با ترک و شکستگیهای هنری، به خلق فضایی معنوی و تأملبرانگیز پرداخته است. این تابلو، نه تنها به تصویر کشیدن "زلزله" و "قیامت" در شعر محتشم است، بلکه دعوتی است به بازخوانی این مفاهیم در بستر تجربهی انسانی و یافتن آرامش درونی در دل بحرانها.
این اثر، گواهی است بر توانایی بیکران هنر در بیان عمیقترین مفاهیم وجودی انسان، و نشان میدهد که چگونه زیبایی و آرامش میتوانند حتی از دل "خرابه اتفاق" و زخمها نیز سر برآورند. چهرهی محو بانو، در میان خاک و ویرانی، با نگاهی که به کلمات شعر دوخته شده، پیامی از امید و پایداری را در دل ناپایداری جهان زمزمه میکند و فضایی آرامشبخش و در عین حال عمیق را برای هر فضایی، به ویژه دکوراسیون منزل، به ارمغان میآورد.
- مجموعه تابلوهای گالری چارگوش با بیش از یک دهه خلق آثار هنری تلاشی است برای ارتقای زبان بیان هنر ایران زمین.
- این آثار دارای فضا سازی های عمیق و مجموعه بسیار گسترده ای از طرح های زیبای مفهومی و اورینتال فارسی با الهام از سروده های اساطیر ادبی ایران زمین، تلفیقی از عشق و فضای لامتنهیست از نور بسوی زیبایی ... - این آثار با تکنیک دیجیتال طراحی و با چاپ بسیار نفیس پنجره ای متفاوت از انتخاب طرح و هنر پارسی را به مردم هنردوست ایران زمین تقدیم نموده اند