


تابلو خوشنویسی شعر برخیز که پر کنیم پیمانه ز می اثر گالری چارگوش مدل 7544
4,500,000 22%
3,500,000 تومان
تابلو خوشنویس شعر سلمان ساوجی: برخیز که پر کنیم پیمانه ز می، زآن پیش که پر کنند پیمانه ما، اثر سلمان ساوجی در ساحت قدس، بادهای به کام جان
مقدمه:
مسجد، خانه خدا بر زمین، تجلیگاه ملکوت و محل عروج روح است. در فضای روحانی مسجد، هنر نیز رسالتی قدسی مییابد و در خدمت بیان حقیقت و زیبایی لایزال قرار میگیرد. خوشنویسی، این عروس هنرهای اسلامی، با نقش بستن بر دیوارهها و سقفهای مساجد، کلام الهی و اشعار عارفانه را به جانها میرساند و فضای مادی را به ساحت معنا پیوند میزند. تابلوی خوشنویسی که بیت نغز سلمان ساوجی، "برخیز که پر کنیم پیمانه ز می، زآن پیش که پر کنند پیمانه ما"، را بر سقف مسجدی زیبا نقش کرده است، مصداق اعلای این پیوند مبارک است. این اثر، نه تنها نمایشی از زیبایی خط پارسی، بلکه دعوتی است روحانی برای بهره جستن از فرصت حیات و نوشیدن باده معرفت در آستان قدسی حضرت دوست. این تفسیر، کوششی است برای واکاوی لایههای هنری، ادبی، مفهومی و عرفانی این تابلوی شگرف که در بستر معماری مقدس مسجد، پیامی جاودان را نجوا میکند.
بخش اول: بانگ بیداری در کلام ساوجی - پیمانه، می و فرصت حیات
برای درک عمق تابلوی خوشنویسی، ابتدا باید به کالبدشکافی ادبی و مفهومی بیت سلمان ساوجی پرداخت. این بیت، با ایجاز و شیوایی، پیامی حیاتی را در خود جای داده است:
۱. برخیز: اولین کلمه، فعلی امری است که مخاطب را به حرکت و عمل فرامیخواند. "برخیز" به معنای بیدار شدن از خواب غفلت، ترک سستی و بیعملی، و آغاز حرکت در مسیر بندگی و معرفت است. این یک دعوت فوری است، دعوتی که فرصت را غنیمت میشمارد و انسان را از درنگ و تعلل برحذر میدارد. برخاستن، نمادی از اراده و همت سالک در آغاز سلوک است.
۲. پر کنیم پیمانه ز می: این عبارت، هدف از برخاستن را مشخص میکند: پر کردن پیمانه از "می". همانطور که در تفسیرهای پیشین اشاره شد، "می" در ادبیات عرفانی غالباً نمادی از عشق الهی، معرفت ربانی، فیض الهی یا حال خوش روحانی است. "پیمانه" نیز نمادی از وجود انسانی، ظرفیت وجودی او برای دریافت فیض، یا مدت عمر و فرصت حیات است. "پر کردن پیمانه ز می"، به معنای بهره جستن از فرصت زندگی برای کسب معرفت، پر کردن وجود از عشق الهی، و سیراب شدن از باده حقیقت است. این پیمانه باید با اختیار و همت خودِ سالک پر شود.
۳. زآن پیش که: این عبارت، قید زمانی و شرطی مهمی است که به نیمه دوم بیت مرتبط میشود. "زآن پیش که"، یعنی قبل از آن لحظه... این عبارت، عنصر فوریت و گذر زمان را وارد بیت میکند.
۴. پر کنند پیمانه ما: این نیمه دوم، به تقدیر الهی و پایان عمر اشاره دارد. "پیمانه ما"، یعنی پیمانه عمر ما که از سوی مقدّر (خداوند) پر میشود (اشاره به لحظه مرگ و پایان فرصت). فعل "پر کنند"، از سوی فاعل غایبی است که همان حضرت حق یا اراده الهی است که زمان مرگ هر کس را تعیین میکند. این پر شدن پیمانه، پایان فرصت برای عمل و اختیار در پر کردن پیمانه خود است.
ارتباط دو نیمبیت: ارتباط میان دو نیمبیت، رابطهای علّی و زمانی است. دلیل "برخاستن" و "پر کردن پیمانه ز می"، استفاده از فرصت محدود حیات است "زآن پیش که" پیمانه عمر از سوی تقدیر پر شود و دیگر فرصتی برای اختیار و عمل نباشد. این بیت، فریادی است برای بیداری و بهرهگیری از لحظه حال برای کسب معرفت و عشق الهی، پیش از آنکه درِ توبه و عمل بسته شود. پیامی است در باب غنیمت شمردن فرصت و شتاب در سیر و سلوک.
بخش دوم: بوم قدسی - تجسم پیام در معماری و هنر
تابلوی خوشنویسی ساوجی در بستر سقف مسجد، با بهرهگیری از عناصر هنری و معماری، به تجسم بصری این پیام حیاتی میپردازد:
۱. سقف مسجد به مثابه بوم: سقف مسجد، نه تنها فضایی فیزیکی برای نصب تابلو، بلکه خود بخشی از معنای اثر است. سقف در معماری اسلامی نمادی از آسمان، گنبد مینا، عالم بالا و ساحت قدسی است. قرار گرفتن شعر بر سقف، مکانت والای پیام را نشان میدهد و آن را به عالم ملکوت پیوند میزند. گویی این ندا از آسمان بر جان نمازگزاران فرود میآید. مسجد به طور کلی، نمادی از آستان حضرت دوست است که مکان تحقق پیام شعر است.
۲. نقاشی آبستره ستونگونه و نورانی: زمینه تابلو که نقاشی آبسترهای به صورت ستونهایی نورانی از پایین به بالا است، عناصر بصری مهمی را به همراه دارد: * ستونها: نمادی از: * پایههای دین و ایمان: ارکان و اصول مستحکم که از زمین (انسان) به آسمان (خداوند) کشیده شدهاند. * مسیرهای عروج: راههای سلوک و تقرب به حق که سالک از طریق آنها به سوی بالا حرکت میکند. * نور الهی: ستونهای نورانی، تجلی نور حق هستند که در فضای مسجد و دل مؤمن میتابد. * صلابت و پایداری: ستونها نماد ایستادگی و پایداری در مسیر حق هستند. * آبستره بودن: نقاشی آبستره، انتزاعی بودن و فرامادی بودن عالم معنا و تجلیات الهی را نشان میدهد. این هنر، به جای نمایش واقعیت مادی، سعی در القای حس و حال و مفاهیم انتزاعی دارد. * نما و نور معنوی: ترکیب ستونهای آبستره با نور، فضایی روحانی و قدسی خلق میکند. این نور، میتواند نمادی از هدایت الهی، معرفت، یا حضور خداوند باشد که در فضای مسجد ساری و جاری است. ستونهای نور، گویی نور معرفتی هستند که از عالم بالا بر سالک میتابد.
۳. خوشنویسی پراکنده: پراکندگی کلمات شعر بر زمینه، بر خلاف خطاطی متمرکز، معانی خاص خود را دارد: * فراگیری پیام: پراکندگی نشان میدهد که پیام شعر، تمام فضا را در برگرفته و محدود به نقطه خاصی نیست. * حال خوش عرفانی: گاهی پراکندگی کلمات در آثار خوشنویسی، بیانگر حال خوش و بیخودی خطاط یا مضمون شعر است؛ حالتی که کلمات در فضا رها شده و میرقصند. * جستجوی معنا: بیننده برای خواندن و درک شعر، باید چشم خود را در فضای تابلو حرکت دهد، گویی در حال جستجو در اقیانوس معنای پراکنده است. این خود میتواند فرایند جستجو در مسیر سلوک را تداعی کند.
۴. رنگهای آبی و سرمهای غالب: این رنگها در معماری و هنر اسلامی جایگاهی ویژه دارند: * رنگ آبی: نماد آسمان، بیکرانگی، معنویت، آرامش، حقیقت مطلق و رنگ گنبد مساجد که رو به آسمان دارد. * رنگ سرمهای: نمادی از عمق، رازآلودگی، شب (که زمان راز و نیاز است)، یا شدت و تمرکز. * غلبه آبی و سرمهای: این ترکیب رنگ، فضایی روحانی، آرامشبخش و در عین حال عمیق و رازآلود ایجاد میکند. این رنگها مناسب فضای مسجد و مفاهیم عرفانی هستند و حس اتصال به عالم ملکوت را تقویت میکنند. آبی، رنگ حضور الهی و سرمهای، عمق این حضور را تداعی میکند.
۵. نوشتهها بر بالای سقف و تداعی محراب: قرار گرفتن خوشنویسی در قسمت بالای تابلو و سقف، و شباهت آن بخش به محراب، دارای لایههای نمادین عمیقی است: * محراب: نمادی از: * قبله: جهتگیری به سوی کعبه و خانه خدا. * مکان راز و نیاز: محل ایستادن امام جماعت و گفتگوی بنده با معبود. * آستان حضرت دوست: جایی که سالک به حق نزدیک میشود. * قلب مؤمن: در عرفان، محراب قلب مؤمن است که محل تجلی انوار الهی است. * نوشتهها بر بالای سقف/محراب: قرار گرفتن شعر در این مکان، به پیام آن قداست و جهت میدهد. شعر، ندایی است که از آستان قدس (محراب) یا از عالم بالا (سقف) صادر شده و انسان را به سوی خود میخواند. پیام معنوی شعر که "شراب معرفت در آستان حضرت دوست ممکن و محقق است"، با قرارگیری در این مکان مقدس به شدت تقویت میشود. گویی خود محراب یا سقف مسجد، این پیام را به نمازگزاران یادآوری میکند.
بخش سوم: تفسیر هنری-ادبی و مفهومی - رقص کلام بر ستونهای نور
این تابلو، با تلفیق هوشمندانه معماری، نقاشی و خوشنویسی، تفسیری بصری و حسی از شعر ساوجی ارائه میدهد:
۱. سقف مسجد و فضای آسمانی: سقف مسجد، فضای فیزیکی است که ذهن را به سوی آسمان و عالم ملکوت سوق میدهد. خوشنویسی بر این سقف، شعر را از سطح یک بیت ادبی به یک پیام آسمانی ارتقا میدهد. بیننده با نگاه به بالا و دیدن شعر، حس میکند که این کلام از عالم بالا و از سوی حضرت دوست به او خطاب میشود.
۲. ستونهای نور و مسیر سلوک: ستونهای آبستره نورانی، مسیرهای متعدد سلوک را نشان میدهند که همگی به سوی بالا و وحدت کشیده میشوند. خوشنویسی پراکنده در میان این ستونها، گویی کلماتی هستند که سالک در مسیر عروج خود با آنها مواجه میشود؛ ندای بیداری، تذکر فرصت و وعده وصال. این ترکیب بصری، پویایی مسیر سلوک و هدایت الهی در این مسیر را به تصویر میکشد.
۳. رنگ آبی و سرمهای و عمق پیام: رنگهای آبی و سرمهای غالب، فضای معنوی و عمیقی خلق میکنند که مناسب دریافت پیام عرفانی شعر است. این رنگها، آرامش و تمرکز لازم را برای تأمل در معنای بیت فراهم میآورند و حس حضور در فضایی قدسی را تقویت میکنند. آبی، یادآور بیکرانگی رحمت الهی و سرمهای، عمق اسرار باده معرفت است.
۴. خوشنویسی پراکنده و تأکید بر هر کلمه: پراکندگی کلمات باعث میشود که هر کلمه یا عبارت، به صورت جداگانه نیز توجه بیننده را جلب کند. عبارت "برخیز"، "پیمانه"، "می"، "زآن پیش"، هر یک با وضوح خاص خود نمایان شده و پیام خود را میرسانند. این پراکندگی، ریتمی بصری و در عین حال فکری ایجاد میکند که بیننده را به تأمل در اجزای پیام و سپس در کل آن دعوت میکند.
۵. جایگاه محرابگونه و جهتگیری معنوی: قرار گرفتن خوشنویسی در نزدیکی جایی که محراب قرار میگیرد، به شعر جهتگیری معنوی میدهد. پیام شعر، پیامی است که باید در آستان حضرت دوست شنیده و عمل شود. این مکان، نمادی از مرکزیت معنوی و نقطه اتصال به عالم غیب است. شعر بر این نقطه مقدس، حکم ندایی الهی را مییابد که انسان را به سوی کمال فرامیخواند.
۶. پیوند معماری و هنر در خدمت پیام: این تابلو، نمونهای عالی از پیوند معماری (مسجد، سقف، محراب) و هنر (خوشنویسی، نقاشی آبستره) در خدمت بیان یک پیام معنوی است. هر عنصر در جای خود قرار گرفته و در کنار سایر عناصر، معنایی فراتر از مجموع اجزا را خلق میکند. فضای معنوی مسجد، بستر مناسبی برای دریافت پیام شعر فراهم میآورد و هنر، این پیام را با زیبایی بصری به جانها میرساند.
بخش چهارم: تفسیر عرفانی - در جستجوی میِ وحدت
تابلوی خوشنویسی ساوجی، با توجه به محتوا و بستر خود، حاوی لایههای عمیق عرفانی است:
۱. پیام بیداری عرفانی: "برخیز"، اولین گام در مسیر سلوک است؛ بیداری از خواب غفلت و خودبینی. این تابلو، ندایی است که در فضای مقدس مسجد، هر نمازگزار و بینندهای را به این بیداری درونی دعوت میکند. این بیداری، مقدمه دریافت فیض الهی و نوشیدن باده معرفت است.
۲. میِ معرفت و عشق الهی: "می" در این بیت، بیتردید نمادی از معرفت الهی یا عشق حق است. این همان شرابی است که عارفان در طلب آنند و با نوشیدن آن، مست حق میشوند و به مقام فنا و بقا میرسند. تابلوی در فضای مسجد، این می را با تقدس و طهارت همراه میکند و آن را به فیض الهی پیوند میزند.
۳. پیمانه وجود و ظرفیت دریافت: "پیمانه" نمادی از وجود انسان است؛ ظرفی که قابلیت دریافت نور معرفت و عشق را دارد. اندازه این پیمانه، متفاوت است و به همت و کوشش سالک در تصفیه باطن بستگی دارد. پیام شعر این است که فرصت برای پر کردن این پیمانه محدود است و باید پیش از پایان یافتن عمر، از این فرصت نهایت استفاده را برد.
۴. فوریت سلوک و غنیمت شمردن فرصت: تأکید بر "زآن پیش که پر کنند پیمانه ما"، بیانگر فوریت در سلوک و غنیمت شمردن لحظه حال است. فرصت زندگی کوتاه است و نباید آن را به بطالت گذراند. این پیام، با فضای سقف مسجد که نمادی از ابدیت است، در تضاد و تقابلی معنادار قرار میگیرد؛ فرصت محدود انسانی در برابر بیکرانگی الهی.
۵. آستان حضرت دوست، منبع فیض: قرار گرفتن خوشنویسی در نزدیکی محراب، تأکید میکند که "میِ معرفت" در آستان حضرت دوست، یعنی در فضای عبادت، راز و نیاز و تسلیم، قابل دستیابی است. مسجد، مکان تجلی این آستان است و نمازگزار در حین عبادت، فرصت نوشیدن این باده را مییابد. پیام این است که برای رسیدن به معرفت، باید رو به سوی قبله جان آورد و در آستان دوست سر تسلیم نهاد.
۶. پیوند ظاهر و باطن: این تابلو، نمونهای از پیوند عالم ظاهر (مسجد، معماری، هنر) و عالم باطن (معرفت، عشق، حضور الهی) است. فضای فیزیکی مسجد، بستری برای تجربه حقایق معنوی فراهم میآورد و هنر خوشنویسی، این حقایق را با زبان زیبایی به نمایش میگذارد.
بخش پنجم: دعوت به تأمل در ساحت قدس
این تابلوی خوشنویسی، بیش از هر چیز، دعوتی است به تأمل و عمل برای هر کسی که وارد فضای مسجد میشود:
۱. تأمل در معنای واقعی "برخاستن": آیا صرف ایستادن برای نماز، برخاستن واقعی است؟ پیام تابلو، بیننده را به تأمل در معنای عمیقتر بیداری از غفلت و آغاز حرکت درونی دعوت میکند.
۲. تأمل در "پیمانه" وجود خود: هر کس پیمانهای دارد. این پیمانه با چه چیزی پر میشود؟ آیا با تعلقات مادی یا با معرفت و عشق الهی؟ تابلو این پرسش بنیادین را در ذهن زنده میکند.
۳. تأمل در فوریت حیات و مرگ: یادآوری پایان فرصت (پر شدن پیمانه عمر)، تلنگری است برای قدر دانستن لحظه حال و استفاده بهینه از آن در مسیر کمال. این تابلو، هر بار که دیده میشود، این تذکر مهم را بازگو میکند.
۴. تأمل در آستان حضرت دوست: فضای مسجد و جایگاه خوشنویسی، بیننده را به تأمل در معنای آستان حضرت دوست و اهمیت حضور در این ساحت برای دریافت فیض الهی و نوشیدن باده معرفت دعوت میکند.
۵. هنر به مثابه ابزار ذکر و یادآوری: این تابلو نشان میدهد که هنر در فضای مقدس، میتواند ابزاری قدرتمند برای ذکر و یادآوری حقایق معنوی باشد. زیبایی بصری خوشنویسی و نقاشی، در کنار عمق معنایی شعر، تجربه روحانی بیننده را تقویت میکند.
نتیجهگیری: ندای آسمانی بر بوم زمین
تابلوی خوشنویسی شعر سلمان ساوجی بر سقف مسجد، اثری است چندوجهی که با پیوند هوشمندانه هنر، معماری و شعر، پیامی عمیق و حیاتی را به جان نمازگزاران و بینندگان میرساند. این تابلو، نه تنها زیبایی خط پارسی و نقاشی ایرانی را به نمایش میگذارد، بلکه با قرارگیری در فضای مقدس مسجد و استفاده از عناصری نمادین چون سقف، ستونهای نورانی، رنگهای آبی و سرمهای و جایگاه محرابگونه، معنای شعر را به ابعادی فراتر از کلام صرف ارتقا میدهد.
پیام اصلی تابلو، دعوتی است فوری و بیواسطه برای بهرهگیری از فرصت کوتاه حیات و پر کردن پیمانه وجود از باده معرفت و عشق الهی در آستان حضرت دوست، پیش از آنکه مرگ فرارسد و دیگر مجال عمل نباشد. این اثر، تذکری دائمی است که در ساحت قدس، بر بلندای سقف و نزدیک به محراب، نجوا میشود و هر قلبی را که آماده شنیدن باشد، به سوی بیداری، طلب و وصال رهنمون میسازد. تابلوی خوشنویسی سلمان ساوجی در این بستر مقدس، تجلی زیبایی، حکمت و معنویت است و آینهای است که در برابر چشمان ما قرار میگیرد تا غفلتها را کنار زنیم و پیمانه جان را از میِ توحید پر کنیم.
مجموعه تابلوهای گالری چارگوش با بیش از یک دهه خلق آثار هنری تلاشی است برای ارتقای زبان بیان هنر ایران زمین. این آثار دارای فضا سازی های عمیق و مجموعه بسیار گسترده ای از طرح های زیبای مفهومی و اورینتال فارسی با الهام از سروده های اساطیر ادبی ایران زمین، تلفیقی از عشق و فضای لامتنهیست از نور بسوی زیبایی ... این آثار با تکنیک دیجیتال طراحی و با چاپ بسیار نفیس پنجره ای متفاوت از انتخاب طرح و هنر پارسی را به مردم هنردوست ایران زمین تقدیم نموده اند.